پربازدیدترین ها
لینک دوستان
تاريخ انتشار: 11 ارديبهشت 1391 - 23:01
ارسال شده بيش از 13 سال پيش ، بازديد: 32801

روز معلم

حضرت علی (ع)
هر کس واژه‌ای به من بیاموزد تا ابد مرا بندهٔ خود کرده است.

 

کاش می‌شد خاکسار پای تمامی معلم‌های زندگیم شوم


 

روز معلم

 

برای اولین بار به تو می‌نویسم
به تو که آموختی به من چگونه زیستن را
به تو که معنی تمام واژه‌هایم شدی
به تو که در لابلای امواج دل دریایی‌ات هر روز و هر سال گم می‌شدم
به تو که ۲۲ سال مفید زندگیم را در کنار تو پر کردم
به قلب آسمانیت
به گرمای وجودت
به شیرینی کلامت
به صداقت مهربانیت قسم
که تا ابد به تو مدیونم... تا ابد
هر چه دارم از توست
و هر آنچه که بدست خواهم آورد
تمام زندگیم
تمام هستیم
تمام بودنم
تمامی نگاه زیبایی که به این دنیا و آخرت دارم
اعتقادات آسمانیم
و تمامی وجودم در ثانیه‌هایی خلاصه می‌شود که تو به من آموختی

 

روز معلم

--------------------------------------------------

 

یک داستان واقعی

در روز اول سال تحصیلی، خانم تامسون؛ معلم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت‌های اولیه، مطابق معمول به دانش‌آموزان گفت که همهٔ آن‌ها را به‌یک اندازه دوست دارد و فرقی بین آن‌ها قائل نیست.
البته او دروغ می‌گفت و چنین‌چیزی امکان نداشت. مخصوصاً این‌که پسر کوچکی در ردیف جلوی کلاس روی صندلی لَم داده بود به‌نام تدی استوارت که خانم تامسون چندان دل خوشی از او نداشت. تدی سال قبل نیز دانش‌آموز همین کلاس بود. همیشه‌ لباس‌های کثیف به‌تن داشت، با بچه‌های دیگر نمی‌جوشید و به درسش هم نمی‌رسید. او واقعاً دانش‌آموز نامرتبی بود و خانم تامسون از دست او بسیار ناراضی بود و سرانجام هم به اوو نمرهٔ قبولی نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدی در کلاس پنجم حضور می‌یافت، خانم تامسون تصمیم گرفت به پروندهٔ تحصیلی سال‌های قبل او نگاهی بیاندازد تا شاید به‌علت درس‌نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.
معلم کلاس اول تدی در پرونده‌اش نوشته بود: تدی دانش‌آموز باهوش، شاد و بااستعدادی است. تکالیفش را خیلی خوب انجام می‌دهد و رفتار خوبی دارد، «رضایت کامل».
معلم کلاس دوم او در پرونده‌اش نوشته بود: تدی دانش‌آموز فوق‌العاده‌ای است. هم‌کلاسی‌هایش دوستش دارند ولی او به‌خاطر بیماری درمان‌ناپذیر مادرش که در خانه بستری است دچار مشکل روحی است.
معلم کلاس سوم او در پرونده‌اش نوشته بود: مرگ مادر برای تدی بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را برای درس‌خواندن می‌کند ولی پدرش به درس و مشق او علاقه‌ای ندارد. اگر شرایط محیطی او در خانه تغییر نکند او به‌زودی با مشکل روبرو خواهد شد.
معلم کلاس چهارم تدی در پرونده‌اش نوشته بود: تدی درس‌خواند را‌‌ رها کرده و علاقه‌ای به مدرسه نشان نمی‌دهد. دوستان زیادی ندارد و گاهی در کلاس، خوابش می‌برد.
خانم تامسون با مطالعهٔ پرونده‌های تدی به مشکل او پی برد و از این‌که دیر به‌فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد.
تصادفاً فردای آن‌روز، روز معلم بود و همهٔ دانش‌آموزان هدایایی را برای او آوردند. هدایای بچه‌ها همه در کاغذهای زیبا و نوارهای رنگارنگ پیچیده شده بود، به‌جز هدیهٔ تدی که داخل یک کاغذ معمولی و به‌شکل نامناسبی بسته‌بندی شده بود.
خانم تامسون، هدیه‌ها را سر کلاس باز کرد. وقتی بستهٔ تدی را باز کرد، یک دست‌بند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه‌چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خندهٔ بچه‌های کلاس شد اما خانم تامسون فوراً خندهٔ بچه‌ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایی دست‌بند کرد. سپس آن‌ها را همان‌جا به‌دست کرد و مقداری از آن عطر را نیز به خود زد.
تدی، آن‌روز بعد از تمام‌شدن ساعت مدرسه مدتی بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامسون، شما امروز بوی مادرم را می‌دادید.
خانم تامسون، بعد از خداحافظی از تدی، داخل ماشینش رفت و برای دقایقی طولانی گریه کرد.
از آن‌روز به‌بعد، او آدم دیگری شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش «زندگی» و «عشق به هم‌نوع» به بچه‌ها پرداخت و البته توجه ویژه‌ای نیز به تدی می‌کرد.
پس از مدتی، ذهن تدی دوباره زنده شد. هر‌چه خانم تامسون او را بیشتر تشویق می‌کرد او هم سریع‌تر پاسخ می‌داد. به‌سرعت، او یکی از باهوش‌ترین بچه‌های کلاس شد و خانم تامسون با وجودی که به دروغ‌ گفته بود که همه را به‌یک اندازه دوست دارد، اما حالا تدی، محبوب‌ترین دانش‌آموزش شده بود.
یک‌سال بعد، خانم تامسون، یادداشتی از تدی دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلمی هستید که من در عمرم داشته‌ام.
شش‌سال بعد، یادداشت دیگری از تدی به خانم تامسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و با هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمی هستید که در تمام عمرم داشته‌ام.
چهارسال بعد از آن، خانم تامسون نامهٔ دیگری دریافت کرد که در آن تدی نوشته بود با وجودی که روزگار سختی داشته است اما دانشکده را‌‌ رها نکرده و به‌زودی از دانشگاه با رتبهٔ عالی فارغ‌التحصیل می‌شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامسون بهترین معلم دوران زندگی‌اش بوده است.

 

گل یاس

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه‌ای دیگر رسید. این‌بار تدی توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این‌کار را کرده است. باز هم خانم تامسون را محبوب‌ترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. اما این‌بار، نام تدی در پایان نامه، کمی طولانی‌تر شده بود: دکتر تئودور استوارد.
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامهٔ دیگری رسید. تدی در این نامه گفته بود که با دختری آشنا شده و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسی در کلیسا، در محلی که معمولاً برای نشستن مادر داماد درنظر گرفته می‌شود بنشیند. خانم تامسون، بدون معطلی پذیرفت و حدس بزنید چه‌کار کرد؟ او دستبند مادر تدی را با‌‌ همان جاهای خالی نگین‌ها به‌دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه‌ از‌‌ همان عطری که تدی برایش آورده بود خرید و روز عروسی به خودش زد.
تدی وقتی در کلیسه خانم تامسون را دید او را به‌گرمی هرچه تمام‌تر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامسون، از این‌که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به‌خاطر این‌که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمی هستم از شما متشکرم. و از همه‌ بالا‌تر به‌خاطر این‌که به من نشان دادید که می‌توانم تغییر کنم از شما متشکرم.
خانم تامسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدی، تو اشتباه می‌کنی، این تو بودی که به من آموختی که می‌توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزی‌که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردی، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.
بد نیست بدانید که دکتر تدی استوارد، هم‌اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجستهٔ پزشکی است و بخش سرطان دانشکدهٔ پزشکی این دانشگاه نیز به‌نام او نام‌گذاری شده است!

Share google plus twitter facebook whatsapp

نظرات تاييد شده: (37 نظر)



نظرات کاربران
رضا شجاعی اصل بيش از 13 سال قبل گفت:
ای معلم
در چنین روزی سلامت می کنم

شاخه های گل نثارت می کنم

شاخه های گل ندارد قابلی

صد گلستان فرش راهت می کنم

روز معلم بر تمامی اساتید و معلمین عزیز بخصوص دبیر و شاعر بزرگوار (واصف) ناظر همیشه همراه سایت تبریک عرض میکنم
حمیدپارسامهر بيش از 13 سال قبل گفت:
معلمین عزیزم ، با سلامی گرم و آرزوی توفیق الهی ، نمی دانم با چه زبانی از زحمات بی

دریغ و تلاشهای شبانه روزی شما عزیزان تشکر و قدردانی کنم . فقط می توانم شما را

دعا کنم و از خداوند متعال طلب سلامتی و شادابی و طول عمر با عزت و عظمت برای شما

و خانواده محترمتان داشته باشم و برای آنهایی که از دنیا رفته اند طلب رحمت و مغفرت

نمایم . معلمی شغل نیست بلکه عشق است.

روز معلم بر همه شما عزیزان خصوصا جناب آقای محمود حاجی پور که از یاران قدیمی وب سایت هستند تبریک عرض میکنم
محمود حاجی پور-جم بيش از 13 سال قبل گفت:
جناب آقای حمید پارسامهر ابراز محبت شما دلگرمی خاصی به من داد امیدوا رم همیشه سرزنده و پیروز باشید
------------------------------------
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آموزد و علم یقین
روز و هفته معلم بر همه ی معلمان مبارک باد .
سجاد بهادري بيش از 13 سال قبل گفت:
سلام و خسته نباشيد خدمت مدير وب سايت. جا داره از همه ي معلمهامون اينجا تشكر كنم خصوصا آقاي قلي انصاري. با اينكنه معلم ما نبوده ولي تعريفش همه جا به گوش ميرسه نه تنها اون بلكه همه ي معلمها.با تشكر
اسماعیل رستگار بيش از 13 سال قبل گفت:
معلم م=مامور ع=علم ل=لایزال م=معبود
ماموریت یک معلم ذکات دانشیست که خدا به اون داده
و چه زیباست این تعبیر
فرقی نمیکنه بيش از 12 سال قبل گفت:
من فقط در میان این همه معلم فقط از خانم سلیمی معلم عربی و قران تشکر میکنم. امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشند.
مطهره بيش از 12 سال قبل گفت:
باسلام داستانتون فوق العاده بوووود
از معلم عزیزم سرکار خانم اسلامی نیا تشکر میکنم ایشون راه و رسم زندگی رو به من آموختن تا عمر دارم مدیونشون هستم .
روزتون مبارک
اسکندری بيش از 12 سال قبل گفت:
از همه معلمان زندگی ام متشکرم.
نبي بيش از 12 سال قبل گفت:
باعرض سلام خدمت همه ي شما معلمان عزيزي كه براي ما بچه ها از جان خودتان مایه ميگذارید. خيلي شما معلمها رو دوست دارم. جانم فدای شما. روزتون مبارك
رها بيش از 11 سال قبل گفت:
واقعا معلمان سرمشق زندگی ان دوستتان داریم ای گل های باغچه ی دانش و عشق
بهاره بيش از 11 سال قبل گفت:
معلمان ما باغبانانی هستند که سعی در شکوفایی گل های زندگیشان دارند. پس از همین جا بر دستهایشان بوسه میزنم
ثمین بيش از 11 سال قبل گفت:
معلمای ما حرف ندارن من عاشقشونم
روزتون مبارک
tanaz بيش از 11 سال قبل گفت:
عالی بود واقعا تحت تاثیر این متن قرار گرفتم
وفا بيش از 11 سال قبل گفت:
ای معلم که وجودت برایم ارزشمند است به پاس همه ی زحماتی که برایم کشیدی از تو تشکر می کنم خانم مرادپور
وفا بيش از 11 سال قبل گفت:
گر چه چیزی ندارم ولی تو همه ی دنیای منی معلم مهربانم سرکار خانم مرادپور و شبانی
وفا بيش از 11 سال قبل گفت:
عشق یعنی معلم. عشق یعنی کسی که الفبای زندگی را به ما آموخت. ای معلم معشوقت را به عشق برسان. یا علی مدد
نجمه رحیمی بيش از 10 سال قبل گفت:
داستان جالب است
hadia بيش از 10 سال قبل گفت:
معلم دوستت دارم
روزت مبارک
hadia بيش از 10 سال قبل گفت:
the meaning of teachers if love
مهیا بيش از 10 سال قبل گفت:
عااااآالی بووود
پاسخ مدیر: سلام. تشکر
ابراهیم بيش از 10 سال قبل گفت:
عالی بود باز هم از این داستانهای آموزنده بگذارید تا در مراسمات استفاده کنیم. با تشکر ابراهیم
پاسخ مدیر: سلام. سپاس از لطف و نظر شما
مهشید بيش از 10 سال قبل گفت:
خیلی خوب بود لذت بخش بود با تشکر از شما
پاسخ مدیر: سلام. سپاس از لطف شما
زینب بيش از 10 سال قبل گفت:
داستانتان خیلی عالی بود ممنون
پاسخ مدیر: سلام. تشکر
مریم بيش از 10 سال قبل گفت:
با سلام
خیلی خوب و عالی بود. من هم از زحمات تمام معلم ها و اساتید تشکر میکنم چه اونایی که صبورند و چه اونایی که زود کاسه ی صبرشون لبریز میشه....ولی همشون قابل احترامند و من سپاس گزار همشون هستم.
پاسخ مدیر: سلام. سپاس از لطف و نظر شما
مدیر بيش از 10 سال قبل گفت:
نازنین
این داستان روی من تاثیر بزرگی گذاشت اول از همه می خواهم از معلم تئاترم تشکر کنم که باعث شد به این سایت بیام و این مطاب رو بخونم
پاسخ مدیر: سلام. تشکر از پیام شما
>>>> بيش از 10 سال قبل گفت:
داستان بسیار تأثیرگذاری بود
بیگ لایک
شقایق بيش از 10 سال قبل گفت:
عالی بود عالی
پاسخ مدیر: سلام. سپاس از لطف و نظر شما
پریا بيش از 10 سال قبل گفت:
به نظر من خیلی عااااااااالی بود. از داستان بسیار زیبای شما واقعا لذت بردم.
پاسخ مدیر: سلام پریا خانم. تشکر از لطف و نظر شما
مهتاب قاسمی بيش از 10 سال قبل گفت:
معلم چراغ راه ما است. خیلی به دردم خورد ممنون!!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ مدیر: سلام. سپاس از لطف و نظر شما
کیمیا بيش از 10 سال قبل گفت:
معلم عزیزم شمع شدی شعله شدی سوختی تا هنرت را به من آموختی. روز معلم بر تمام معلمان عزیز تبریک باد
کیمیا بيش از 10 سال قبل گفت:
معلم عزیزم اگر که این نامه را میخوانی بدان که تمام ذهنم را آزاد کردم همان طور که خودت به من گفته ای خیلی دوستت دارم و خواهم داشت. تو بهترین معلم من در پایه ی پنجم بودی امیدوارم من را شناخته باشی شاگرده تو کیمیا یا همان دوقلو های افسانه ای کیمیا و پریا
........ این همه خوبی قابل توصیف نیست
معلم دوستت دارم
مهسا بيش از 9 سال قبل گفت:
علی بود ممنون
عرفانه بيش از 9 سال قبل گفت:
عالی بود ازتون ممنونم
هادی بيش از 9 سال قبل گفت:
داستان جالبی بود من هم روز معلم رو از جانب خودم و هم شاگردی هام به همه معلم های زحمت کش مثل خانم تامسون و همه دانش اموزان پر تلاش و کوشا تبریک می گم
فریبا بيش از 8 سال قبل گفت:
من خیلی خوشم آمد عالی بود و از شعرش بسیار
زیبا بود و من می خوا هم برای مدرسه ام بخوانم
و روز معلم مبارک ممنون و خسته نباشید
پاسخ مدیر: سلام. سپاس از لطف شما
ارسال نظر

نام: *

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: *

کد امنيتي: [تغيير کد]

*
Today / امروز

    Today: Saturday 21 Dec2024 امروز: شنبه 01 دي 1403

اوقات شرعی

تبلیغات

    شرکت ترخیص کالا و بازرگانی آذین کارون اروند

    ترخیص کالا از تمامی گمرکات کشور

    تهران-بازار شوش-بلور فروشها-پاساژ نور طبقه دوم پلاک۵۲۶

    تلفکس ۰۲۱۵۵۳۵۳۱۹۵-۰۲۱۵۵۳۵۳۲۰۲

    سجاد بهادری
    ۰۹۳۵۷۰۷۲۰۵۹


    *****************

    طراحی نما و دکوراسیون داخلی

    بندر گناوه-خیابان پست،روبروی اداره کار، دکوراسیون آریا سقف

    مجتبی رفعتی-۳۳۵۸-۷۷۰-۰۹۱۷


    *****************

    تنظیم موتور-تعمیرات ای سی یو-شستشوی انژکتور-برقکاری هوشمند شبکه های Can ,Van

    تعمیر و پیکره بندی کلیه نودهای
    Multiplex ,Ecomax ,SMS

    بنار آزادگان-توانا-۸۲۹۶-۶۶۸-۰۹۱۷

تازه ترین مطالب
پیام مدیر


    شعار سال ۱۴۰۳ :


    شعار و هدف وب سایت:


    بیائید با همدلی، همفکری و همکاری روستایمان را آباد و سرافراز نمائیم.

لینکهای دانلود نرم افزار معرفی روستای بنار آزادگان به همراه زندگینامه شهدای روستا قابل نصب بر روی موبایل
تازه ترین نظرات
پيام ها و دلنوشته هاي كاربران
بازدید
    بازدید امروز: 945
    بازدید دیروز: 774
    بازدید کل: 11619356
    افراد آنلاین: 5
go top